سلام دوستان عزیز و همدردم💗
دهانم خشک و جسمم غرق خون و دیده دریایی
عجـب کـردند اهـل کوفـه از مهمان پذیرایی
همانهایی که در این شهر گرداندند رو از من
فـراز بامهــا در چشمشـان گشتـم تمـاشایی
سـرم را بـرد قاتـل هدیـه از بهــر عبیــدالله
تنـم در کوچههــا گردیـده گـرم راهپیمایـی
به جسم تا که ممکن بود آمد زخم روی زخم
نبــودی کوفیــان را بیشتــر از ایـن توانـایی
رسیـده ضربههــا بـر سینـه و پهلـو و بازویم
بیا بنگر که مسلم پـای تـا سر گشتـه زهرایی
از آن ترسم که چـونآیـی نبینم ماه رویت را
ز بس از چشـم گریانـم عطش بگرفته بینایی
اگر چه رنگ خون زیباست بر روی شهید اما
تماشا کن که روی من به خون بخشیده زیبایی
تمـام شب کنـار کوچههـا تنهـا تو را دیدم
خـدا دانـد نکـردم لحظـهای احساس تنهایی
بیـا نامـردی و پستـی اهـل کوفــه را بنگـر
که بهر کشتن یک تن کند شهری صفآرایی
سزد «میثم» به یاد کام عطشان و لب خشکم
کند تا جان به تن دارد به اشکِ دیده، سقّایی
(غلامرضا سازگار)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
این حلواها رو برای سالگرد برادر شوهر شهیدم درست کردم برای مراسمی که خونه مادر شوهرم بود.غلامرضا زارع،پسر نوجوونی که تو سن ۱۶ سالگی بیشتر از سن اش میدونست و زمان جنگ، پاسداری از حریم وطنش براش مهمتر از درسش بود.
اوایل جنگ،سال ۶۱ وقتی داشت،مین خنثی میکرد به شهادت رسید تا به دیدار اربابش بره و از غافله شهدا عقب نمونه.🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
با اینکه ندیدمش،خاطرش خیلی برام عزیزه و به پسرامم میگم که راهش رو ادامه بدن تا خونش پایمال نشه.💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
کیفیت عکسا خوب نشده،شرمنده همتون.
برای شادی روح همه شهدا یه صلوات عنایت کنید.
اللهم صل علی محمد و ال محمد.🌹🌹🌹
#حلوا#حلوا آرد گندم
#حلوا مجلسی
#سالگرد شهید#
شهید غلامرضا زارع نیستانک#