عکس زرشک پلو با خاطره اش?
mahyaomoeen
۳۴
۱۱۴

زرشک پلو با خاطره اش?

۱۳ خرداد ۹۹
میخوام یه خاطره تعریف کنم واستون از اوایل خانه داریم😏

روزی روزگاری اولین روزایی که تازه رفته بودم سر خونه زندگیم داشتم جم فود رو میدیدم
که سرآشپز مرغ درست کرد با سس انار اینقدر خوش رنگ و لعاب بود و آشپزه هم وقتی میخورد ملچ ملوچ میکرد 😋😋که آب از لب و لوچم اویزون شد🤤🤤
یهو زد به سر تا شوهری نیومده همین غذا روبراش بپزم و سوپرایزش کنم👩‍🍳😊
سریع رفتم🏃‍♀️ و یه نصف مرغ رو از فریزر در آوردمو اول گذاشتم ماکروویو یخش باز شد بعد تو تابه با کره تفتش دادم و گذاشتم یکم با پیاز فراوون بپزه
بعد که اومدم سس سرآشپز رو درست کنم دیدم ای دل غافل منکه رب انار ندارم😥😥
هیچی دیگه از اونجایی که مصر بودم دقیقا همون غذا رو درست کنم 🙅‍♀️
گفتم عیب نداره رب انار ندارم خود انارو که دارم چه فرقی داره اصل مزه ی انارست نه خودش😅🙃🙃
انارا رو دون کردمو بدون اینکه حتی یه دونشو بخورم ببینم ترشه یا شیرین اول با گوشت کوب برقی لهشون کردم بعد ریختمشون تو قابلمه😫😫
گذاشتم مرغ و انارام حسابی با هم خوشحالی کنن و طعماشون به خورد هم بره 😬😬
وقتی مرغه پخت یه کم رب با کره تف دادم و زعفرونم زدم و گذاشتم جابیفته
یکم که گذشت اومدم ازش خبر بگیرم ببینم در چه حاله پیش خودم گفتم قبل اینکه شوهری بیاد بزار ببینم چیکار کردم
خودم اول تستش کنم
چشمتون روز بد نبینه تا یه قاشق از آب مرغه خوردم حالم بهم خورد🤮🤮 اناره که شیرین بود بمااااند چون با گوشت کوب برقی لهشون کرده بودم
یه تلخیه بدی که دهن آدمو جمع میکرد🤢 هم بهش اضافه شده بود که بدمزه گیه غذامو دوچندان میکرد😭😭

گفتم چیکار کنم چیکار نکنم رفتم یه نصف استکان سرکه و آبغوره ریختم توش تا ترشی غالب بشه به تلخی و شیرینی😟😟

جونم براتون بگه سرکه هه رو که ریختم یه بوی گندی پیچید تو خونه که حال خودمم بد شده بود 🤧🤧🤧ولی مجبور بودم تحمل کنم تا ببینم نتیجه چی میشه
موندم چرا هی ادامه میدادم و بیشتر گند میزدم🤔🤔
یکی نبود منو از برق بکشه دیگه ادامه ندم؟🤣🤣
هیچی دیگه یهو تو بهبوهه ی طعم دار کردن مرغه بودم که شوهری از راه رسید در باز کردم تا اومد تو گفت بو چی میاد🙄
با اعتماد به نفس فراوون😎😎 گفتم واست یه غذای جدید پختم کِیف کنی😅
لباساشو دراورد و دست و صورتشو شست و نشست رو مبل تا من میز و اماده کنم یه چایی هم برا خودش ریخت(((نه که غذای پر زحمتی درست کرده بودم خسته بودم بهش گفتم یه چایی برا خودت بریز تا غذارو بیارم🤣🤪)))
هیچی دیگه میز و اماده کردم و سالاد و مخلفاتم چیدم روی میز و صدا زدم صدا زدم""طوسی جون بیا شام حاضره""😊😊
برنج و ظرف کردم مرغم گذاشتم تو ظرف همونجور که بخاراش میزد بالا بوی بدش هی میخورد تو صورتم 😖😖ولی به روی خودم نمیاوردم🤐 و هی به به میکردم که طوسی جون زده نشه

گفتم اگه خودم ایراد بگیرم بهانه دادم دستش که اونم ایراد بگیره😅🤣😅🤣

جونم براتون بگه تا اولین قاشق رو خورد شکلش عوض شد🤯🤯گفت چی ریختی توش گفتم سس انار،خوب شده نه؟
مهلتش ندادم ایراد بگیره😁🤨
گفت آره خوبه(طفلی جرات نکرد چیزی بگه)😶
یکی دوقاشق رو به زور قورت داد
بعد گفت خانومی یه چیزی بگم؟
گفتم بگو عزیزم😊
گفت چرا یه مزه ی بدی داره نمیشه خوردش😥😥
هرکار میکنم بتونم با سالادی چیزی بخورمش نمیشه🥺

یهو خندم گرفت گفتم آره نخور خودمم حالم بد شده ترسیدم تو ناراحت شی چیزی نگفتم😅😅

طوسی جون سریع پاشد تا قبل اینکه نظرم عوض شه و باز مرغه رو تبدیل به یه غذای دیگه نکنم پرتش کرد تو کوچه که گربه ها🐈🐈 بخورنش

کارای خدا یه گربه هم همونجا داشت پلاستیک زباله رو لیس میزد
مرغه که افتاد دویید سمتش یه زبون زد واستاد یکم براورد کرد و روشو کرد اونور و رفت🙀🙀
حتی گربهه هم نخوردش با خودش گفته خدا به این مرده رحم کنه با این آشپزیه خانومش😓😩🤣🙈
۲روز مرغه همون وسط کوچه به زمین چسبیده بود دریغ از اینکه یک گربه ای 🐈کلاغی یا حتی مورچه ای🐜 بیان بخورنش

آخر سر طوسی جون دستکش دستش کرد و برش داشت انداختش سطل آشغال🤦‍♀️🤦‍♂️
گفت میترسم این تو همین آسفالتا فسیل بشه آیندگان پیداش کنن آبرومون بره🤣🤣😂😂

#زرشک پلو#مرغ سرخ شده#ته دیگ زعفرانی
...
نظرات