اولین روز دبستان بازگرد 💙کودکی ها شاد و خندان بازگرد💙بازگرد ای خاطرات کودکی💙 بر سوار اسب های چوبکی 💙خاطرات کودکی زیباترند💙 یادگاران کهن مانا ترند💙 درسهای سال اول ساده بود💙 آب را بابا به سارا داده بود💙درس پند آموز روباه وخروس💙روبه مکارو دزد چاپلوس💙روز مهمانی کوکب خانم است💙سفره پر از بوی نان گندم است💙کاکلی گنجشککی با هوش بود 💙فیل نادانی برایش موش بود💙با وجود سوز وسرمای شدید💙 ریز علی پیراهن از تن میدرید💙 تا درون نیمکت جا میشدیم 💙ما پرازتصمیم کبری میشدیم💙پاک کن هایی زپاکی داشتیم💙یک تراش سرخ لاکی داشتیم💙کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت💙دوشمان از حلقه هایش درد داشت💙گرمی دستان ما از آه بود💙برگ دفترها به رنگ کاه بود💙مانده در گوشم صدایی چون تگرگ💙خش خش جاروی بابا روی برگ💙همکلاسیهای من یادم کنید💙بازهم در کوچه فریادم کنید💙همکلاسیهای درس و رنج و کار💙 بچههای جامههای وصلهدار💙بچههای دکه سیگار سرد💙کودکان کوچه اما مردِ مرد💙کاش هرگز زنگ تفریحی نبود💙جمع بودن بود و تفریقی نبود💙کاش میشد باز کوچک میشدیم💙لااقل یک روز کودک میشدیم💙یاد آن آموزگار ساده پوش💙یاد آن گچها که بودش روی دوش💙ای معلم یاد و هم نامت بخیر💙یاد درس آب و بابایت بخیر💙ای دبستانیترین احساس من💙بازگرد این مشقها را خط بزن💙