خورش قیمه
۲۸ آبان ۰۰
#خورش_قیمه#سیب_زمینی#هل#دارچین#طعم_بهشت#ریحون
پیاز رو که رنده میکنی آه و فغان دلت راه میفته و ابرهای🌧️🌧️ چشمات بارون زا میشن کاریش نمیتونی بکنی بهتره بگذاری ببارن یکم ...
گوشت رو که توش تفت میدی ی لحظه یاد گوسفند🐑 بیچاره میفتی و از خودت بدت میاد بعد میگی اگر من نخورمش گرگ های دیگه هستن بجام....
آب سرد 💧💧رو که میریزی روی گوشت ها و صدای جلز ولزشون راه میفته انگار اب ریختن رو آتیش🔥🔥 دلت میگی آخی کاش الان یکی ی سطل اب یخم میریخت رو من و افکارم...
میگذاری برای خودش بپزه ...میری ی گوشه دنج میشینی و ی چای ☕میخوری و غرق فکر میشی...
یهو یادت میاد لپه هاش رو نزدم ...
دوباره بلند میشی راهتو کج میکنی میری سر قابلمه رب قرمزو که رنگ الان مغزت شده انقدر فکر و خیالبافی کردی داخلش تفت میدی و لپه ها رو هم میریزی نگاه میکنی به ترکیب قشنگش زرد و قرمز مثل برگهای پاییزی 🍁🍂....
از کوچه باغ پاییزیه خیالت درمیای و محتویات این قابلمه رو هم به قابلمه قبلی اضافه میکنی...
یکم از نمک نمکدون و نمک وجودت بهش اضافه میکنی...
فلفل یادت نره...یکم تندی برای بعضی وقتها بد نیست...
دارچین و هل هم اگر بزنی قیمه ات عطر بهشت میده...تو رو میبره به همونجایی که میدونم خودتم میدونی...
انگار الان خیالت راحت شده که همه چی زدی به غذاتو میره که کم کم جون بگیره...
ولی نه...
یچیزی یادت رفته....
نمیدونی چی؟!!!
یکم از عشق درون قلبت ❤️ بریز تو غذات ....
دنیا هم ادویه بریزی تو غذات اخرش همین عشقه است که عالیش میکنه....
میگی نه ....یبار امتحان کن...
حالا غذات آماده است فنجون چاییت رو بردار بیا بشین همون کنج آرامش بخشت و این متن پایین رو بخون برای خودت....
آدم زمانی آرامش دارد که رها کرده باشد، زمانی که رها شده باشد.
باید رها کرد غصه را، اندوه را، افسوس را
باید رها کرد که دیگران چه گفتند و چه فکر کردند و چه منظوری داشتند
باید رها کرد که گذشته‌ها چرا بد گذشت و اتفاقاتی که نباید، چرا افتاد
باید رها کرد افکار اگر و امّا را... که اگر اینگونه رفتار می‌کردم اوضاع بهتر می‌شد، اما نکردم. که اگر فلان کار را می‌کردم، جلوی فلان اتفاق را گرفته بودم.
باید گذشت از چراها و امّاها و اگرها، که نه گذشته‌ها قابلیت بازگشت دارند، نه اگرها و امّاها برایت سودی... که امروز را هم اگر رها کنی، می‌شود دیـروز...
که عمر آدمی در گذر است.
دلخوش باش به یک شاخه گل، به یک صفحه کتاب، به چند دقیقه موسیقی، به نور...
دلخوش باش به اینکه هستی و فرصت نفس کشیدن و تغییر داری
کنج دنجی پیدا کن، خودت را با دلخوشی‌ها محاصره کن و به روی خودت هم نیاور که ابر اندوهی در دیروز جا مانده در انتظار تلنگر و باریدن.
دلخوش باش به اینکه اگر زود بجنبی، امـروزت را همانگونه خواهی‌ساخت، که دوست داری.
دلخوش باش، که همین دلخوشی‌ست، معنای حقیقی خوشبختی.
پیاز رو که رنده میکنی آه و فغان دلت راه میفته و ابرهای🌧️🌧️ چشمات بارون زا میشن کاریش نمیتونی بکنی بهتره بگذاری ببارن یکم ...
گوشت رو که توش تفت میدی ی لحظه یاد گوسفند🐑 بیچاره میفتی و از خودت بدت میاد بعد میگی اگر من نخورمش گرگ های دیگه هستن بجام....
آب سرد 💧💧رو که میریزی روی گوشت ها و صدای جلز ولزشون راه میفته انگار اب ریختن رو آتیش🔥🔥 دلت میگی آخی کاش الان یکی ی سطل اب یخم میریخت رو من و افکارم...
میگذاری برای خودش بپزه ...میری ی گوشه دنج میشینی و ی چای ☕میخوری و غرق فکر میشی...
یهو یادت میاد لپه هاش رو نزدم ...
دوباره بلند میشی راهتو کج میکنی میری سر قابلمه رب قرمزو که رنگ الان مغزت شده انقدر فکر و خیالبافی کردی داخلش تفت میدی و لپه ها رو هم میریزی نگاه میکنی به ترکیب قشنگش زرد و قرمز مثل برگهای پاییزی 🍁🍂....
از کوچه باغ پاییزیه خیالت درمیای و محتویات این قابلمه رو هم به قابلمه قبلی اضافه میکنی...
یکم از نمک نمکدون و نمک وجودت بهش اضافه میکنی...
فلفل یادت نره...یکم تندی برای بعضی وقتها بد نیست...
دارچین و هل هم اگر بزنی قیمه ات عطر بهشت میده...تو رو میبره به همونجایی که میدونم خودتم میدونی...
انگار الان خیالت راحت شده که همه چی زدی به غذاتو میره که کم کم جون بگیره...
ولی نه...
یچیزی یادت رفته....
نمیدونی چی؟!!!
یکم از عشق درون قلبت ❤️ بریز تو غذات ....
دنیا هم ادویه بریزی تو غذات اخرش همین عشقه است که عالیش میکنه....
میگی نه ....یبار امتحان کن...
حالا غذات آماده است فنجون چاییت رو بردار بیا بشین همون کنج آرامش بخشت و این متن پایین رو بخون برای خودت....
آدم زمانی آرامش دارد که رها کرده باشد، زمانی که رها شده باشد.
باید رها کرد غصه را، اندوه را، افسوس را
باید رها کرد که دیگران چه گفتند و چه فکر کردند و چه منظوری داشتند
باید رها کرد که گذشته‌ها چرا بد گذشت و اتفاقاتی که نباید، چرا افتاد
باید رها کرد افکار اگر و امّا را... که اگر اینگونه رفتار می‌کردم اوضاع بهتر می‌شد، اما نکردم. که اگر فلان کار را می‌کردم، جلوی فلان اتفاق را گرفته بودم.
باید گذشت از چراها و امّاها و اگرها، که نه گذشته‌ها قابلیت بازگشت دارند، نه اگرها و امّاها برایت سودی... که امروز را هم اگر رها کنی، می‌شود دیـروز...
که عمر آدمی در گذر است.
دلخوش باش به یک شاخه گل، به یک صفحه کتاب، به چند دقیقه موسیقی، به نور...
دلخوش باش به اینکه هستی و فرصت نفس کشیدن و تغییر داری
کنج دنجی پیدا کن، خودت را با دلخوشی‌ها محاصره کن و به روی خودت هم نیاور که ابر اندوهی در دیروز جا مانده در انتظار تلنگر و باریدن.
دلخوش باش به اینکه اگر زود بجنبی، امـروزت را همانگونه خواهی‌ساخت، که دوست داری.
دلخوش باش، که همین دلخوشی‌ست، معنای حقیقی خوشبختی.
...
نظرات
دستورپخت های پیشنهادی
خورش قیمه
خورشت کرفس
خورشت قیمه بادمجان
فسنجان با کوفته قل قلی
خورش قیمه بادمجان
خورش قیمه یزدی
عکس های مرتبط
