بعد از حدود یک ماه سلااااااااااااااااااااااااااام😍😍😍
حالتون چطوره دوستای گلم
من که خیلی خوبم😍شروع سال جدید برای من خیلی خیلی خوب بود
امسال این سعادت نصیبم شد که سال نو رو تو کربلا باشم😍سفر سخت و شیرینی بود
سخت بخاطر اینکه تقریبا ۲۲ساعت توی راه بودیم و با دوتا بچه کوچیک خب سخته اونجا هم تقریبا پرنیا پا روی زمین نمیذاشت😁و همش باید بغلش میکردم تازه به اینجا ختم نمیشد دخترمون کلا بغل هیچکسی به غیر از منم نمیرفت و تو پیاده روی های از خونه تا حرم خسته میشدم پریا هم که شیطنتای خودش رو داشت ولیی با وجود همه سختیاش خیلی خیلی برام شیرین بود و ارزو میکردم هیچ وقت تموم نشه
وقتی برای اولین بار پا تو بین الحرمین میذاری اصلا حال و هوات یه حالت به خصوصی میشه مسیری که دلت برای هردوطرف این مسیر پرمیزنه 😍
تو هرلحظه که تو این مسیر قدم برمیداری بی اختیار تمام شنیده هات از حادثه کربلا جلو چشمات میاد و دلت به لرزه می افته که یه روزی شاید همینجایی که تو ایستادی امام حسین گام برداشته 😢
به رسم ادب اول رفتیم حرم حضرت عباس(ع) وارد حرم که میشی دیگه اروم و قرار نداری
خداروشکر خلوت بود و تونستیم یه دل سیر زیارت کنیم
بعد دوباره رهسپار اون مسیر طلایی میشی
و وقتی وارد حرم شش گوشه امام حسین میشی دیگه دلت رو برای همیشه اونجا جا میذاری😢😢همه کسایی که میرن کربلا همینطورن
تا وقتی نرفتی شاید حسی درموردش نداری دوست داری بری ولی نمیدونی حال و هواش چطوره ولی وقتی فقط یکبار نگاهت به حرم شش گوشه میفته دیگه گرفتارش میشی و دوست نداری این سفر تموم بشه
تو لحظه لحظه این سفر به یاد همه دوستای گلی که التماس دعا داشتن بودم
تو بین الحرمین ،حرم امام حسین،حرم حضرت عباس و بقیه جاهایی که رفتیم به نیابت همه شما دوستای گلم دو رکعت نماز خوندم و دعا میکنم که حتی برای یکبارم شده قسمت همتون بشه
فقط متاسفانه قسمت نشد نوشین جون(خانم اقامحمد) رو ببینم چون ما زیارتای نجف و کوفه و ...که بیرون از کربلا بود رو قبل از سال تحویل رفتیم و کربلا نبودیم برای سال تحویل بین الحرمین بودیم که نتونستم بانوشین جون تماس بگیرم فرداش که اینترنت داشتم دیگه نوشین جون رفته بودن نجف و قسمت نشد همدیگه رو ببینیم
وقتیم از سفر برگشتیم که متاسفانه با اخبار ناراحت کننده سیل روبرو شدم که خیلی برام دردناک بود امیدوارم خدا خودش کمکشون کنه😢
ببخشید حرفام خیلی طولانی شد