دوستان و مادران گرامی لطفا کپشن رو مطالعه کنید 🙏🌹
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
«معلوم است که اولویت یک مادر باید فرزندش باشد.»
این جمله را بسیار میشنویم. وقتی زنان از اشتغال، حضور اجتماعی، معاشرت با دوستان و تحصیل میگویند میشنوند البته اولویت یک مادر باید فرزندش باشد. یعنی شما اول باید مادری کنی و بعد بروی دنبال کار و تحصیل و تفریح و غیره. در این باور ما از زنان میخواهیم اول مادر باشند و بعد بقیه چیزها. غافل از اینکه اینها همه درهم تنیدهاند. یعنی نمیشود گفت اول این بعد آن. تمام ما در آن واحد «من»های کوچکی هستیم که این من بزرگمان را تشکیل میدهد. تمام این «من»ها بر هم تاثیر دارند و از هم تاثیر میپذیرند. منِ فرزند، منِ دوست، من شاعر، من مادر، من فعال برابری جنسیتی، منِ پژوهشگر، من ورزشکار. حالا فکر کنید بعد از مادر شدن به فرد بگوییم تمام من کوچولوهایت هیچ، اول منِ مادر. پس آن همه دانش که من پژوهشگر برایم به ارمغان میآورد چه میشود؟ سلامتیای که من ورزشکار نصیبم میکرد؟ امنیتی که در کنار دوستانم داشتم؟ آیا منِ مادر بدون دانش و سلامت و امنیت مادر بهتری هستم؟! آیا غیر از این است که من برای مادری کردن به دانش و سلامتی و امنیت نیاز دارم؟ روبروی هم قرار دادن مادری و سایر فعالیتهای زنان ابزار سرکوب و به پستو راندن آنهاست.
برخی دیگر میگویند مادر من شاغل بود من ناراحت بودم که وقتی میآمدم خانه غذای گرم نداشتیم و چقدر بد بود. باید پرسید چرا ناراحت نبودی که پدرت شاغل است؟ چرا فکر نمیکردی آن غذای گرم را پدرت باید برایت بیاورد؟ اصلا چرا غذای گرم نشانه مهر و علاقه بود؟ چون ما شبانهروز در معرض این کلیشههاییم. چون رسانه مادر خوب را مادر قورمهسبزی بپز و پیراهن اتوکن بازنمایی میکند. هیچکس نمیگوید مادر باید در مورد پریود، در مورد اولین رابطه جنسی و بیماریهای مقاربتی به تو بگوید. کسی نمیگوید دیدن یک مادر مستقل چه فوایدی دارد. کسی از الگویی که در ذهن بچهها میسازیم نمیگوید، دخترها عروس شوند و غذای گرم بپزند و پسرها کار کنند و خرج خانواده بدهند.
از مادران انتظار داریم «من»ِ مادرشان آنقدر بزرگ شود که تمام دیگر «من»هایشان را ببلعد، بعد این مادر، فرزندش که بزرگ میشود و میرود سراغ ساختن «من»های خودش، میگوید من همه زندگیام را فدای تو کردم!
مادران باید بتوانند تمام «من» کوچولوهایشان را درآغوش بکشند، تمام من کوچولوهایی که بخشی از هویتشان هستند...
...