عکس شیرینی مربایی
میلادامام حسن مجتبی مبارک
الهه ناز
۴۲
۶۵۲

شیرینی مربایی میلادامام حسن مجتبی مبارک

۱ ماه پیش
🌹بسم‌الله الرحمن الرحیم🌹

داستان مشهوری است که درباره گذشت امام از بی ادبی مردی شامی است. خود آن شخص می‌گوید که به مدینه رفته بودم. مردی را دیدم که بر مرکبی گران قیمت سوار شده و لباس‌های نفیسی پوشیده بود. از شکوه او خوشم آمد. پرسیدم: «او که بود؟» گفتند: «حسن بن علی بن ابی طالب.» وقتی نام علی را شنیدم، سینه ام دریایی از کینه و دشمنی علیه او شد. به او حسادت کردم که چرا علی باید چنین فرزندی داشته باشد؛ از اینرو، نزد او رفتم و با تندی گفتم: «تو پسر علی هستی؟» فرمود: «آری! فرزند اویم.» سپس من تا توانستم به او و پدرش ناسزا گفتم.

او صبر کرد تا سخنانم پایان یابد. سپس با خوشرویی از من پرسید: «به گمانم در این شهر غریبی. اگر به خانه نیازداری، به تو خانه می‌دهم. اگر به مال نیاز داری به تو ببخشم. اگر کمک دیگری می‌خواهی، بگو تا انجام دهم. شاید مرا با شخص دیگری اشتباه گرفته ای. اگر جایی می‌خواهی بروی تو را راهنمایی کنم و اگر بارت سنگین است، در آوردن آن به تو کمک کنم. اگر گرسنه‌ای سیرت کنم. اگر برهنه ای، تو را بپوشانم. اگر بارت را به خانه من بیاوری و تا وقتی در این شهر هستی، میهمان من باشی، خوشحال می‌شوم. منزل من بزرگ است و برای آسایش تو فراهم است.»

مرد شامی با دیدن این همه گذشت و مهربانی، اشک شرمساری می‌ریخت و می‌گفت: «گواهی می‌دهم که جانشین خدا بر زمینی و خدا بهتر می‌داند که بار رسالت را بر دوش چه کسی گذارد. تا اکنون تو و پدرت را بیش‌تر از همه مردم دشمن می‌داشتم؛ ولی اکنون شما دوست داشتنی‌ترین بندگان خدا نزد من هستید.»

سپس آن مرد به خانه امام مجتبی (ع) رفت و تا وقتی در مدینه حضور داشت، میهمان حضرت بود. از آن پس، از بهترین دوستداران آن خاندان شد
...
نظرات