قرمه سبزی
دل می رود ز دستم با بوی قرمه سبزی
جان و دلم فدای لیموی قرمه سبزی
باشد هزار و صد تا یا بلکه بیش از این ها
بمب نهفته در هر کیلوی قرمه سبزی
در راه دوستانم از جان گذر توانم
اما نمی توانم از روی قرمه سبزی
گشته اگر کسی با، آبگوشت علیِ پروین
می شد پلاتینی با نیروی قرمه سبزی
شاید که مک، دونالد از، ایران هراس دارد
زیرا که دیده اینجا تابوی قرمه سبزی
من آمدم اگر که در جنتت عطا کن
یارب به جای حوری یک جوی قرمه سبزی
مجموعه ی مرادست با دلبر موافق؛ به
همراه دوغ و ترشی پهلوی قرمه سبزی
وای فای خانه خاموش، اعضای خانه یک جا
بر گرد سفره ایم با جادوی قرمه سبزی
احمد آوازه